loading...

مجله خبری تشریفات

بازدید : 44
پنجشنبه 21 دی 1402 زمان : 12:14

بنا به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه گروه یهودى تشریفات مشهد نزد رسول آمده، گفتند مردم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. من کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و به این حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به فایده یا ضرر و زیان تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم فعالیت تو و قومت به کجا مى انجامد. نبی به عهده گرفت و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه پیامبر یا یکى از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانى و نه آشکارا، نه در شب و نه روز اقدامى اجرا دهد و آفریدگار بر این قول گواه هست. پس در شرایطی‌که یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، پیامبر معبود مى تواند خون او را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. بعد از آن براى هر قوم از این یهودیان نسخه اى مستقل تهیه شد. مسئول عهدوپیمان بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول عهدوپیمان بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول عهد بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

در این عهدنامه طرف هاى قرارداد به خوبى مشخص اند و پیداست که قرار عدم تعدی، در یک زمان براى هر سه خویشان بسته شده است. با آن که این متن تنها در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، برای مثال در بسیارى از منابع وقتى صحبت از پیمان شکنى سه فامیل یهودى به فی مابین آمد، تصریح گردیده‌است که آنان هنگام ورود فرستاده خدا به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا این که گفته اند: یهودیان با پیامبر قرار گذاشتند که به بهره و خسارت او قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته مهم آن که ابعاد یهودیان یکایک بندهاى این قرارداد را پایین پا گذاشته، قسم شکنى را به کمال رساندند. آنها دارای مسئولیت شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه فرستاده، همکارى علیه یاران پیامبر، اقدام تبلیغاتى، اقدام مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى دشمن، خیانت هاى مخفی و آشکار در شب یا روز. با وجود همگی این قیدها و تأکیدها، در آینده خواهیم روئت کرد که برخى از این موسسه ها با ذیل پاگذاشتن کلیه این حالت، پیمان خود را نقض کرده، با مسلمانها وارد نبرد شدند. پس هر سه قوم یهودى که بامسلمانان سرگرم شدند، باپیامبر به عنوان رئیس دولت مدینه قول عدم اسیب داشتند.

شاید تصور شود که هدف نبی از این قراردادها این بود که از موضع ضعف خارج خواهد شد. البته با توجه به سیره نبی گرامى(ص) اسلام تردیدى نیست که عهدوپیمان هاى پیامبر خدا به خصوص عهد آن حضرت با یهودیان، استراتژى و طریق اصولىِ او بود، نه تاکتیکى براى پیکار با آن‌ها؛ یعنى در صورتیکه یهودیان نقض عهد و پیمان نمى کردند پیامبر هم چنان به آن پاى سد بود. انعقاد قسم ها نرم‌افزار حکومتى آن حضرت بود و غرض از آن، زندگى مسالمت آمیز با گروه هاى مختلف از جمله مخالفان؛ اما این که آن حضرت از طرز غیب مى دانست که یهودیان پیمان شکنى خواهند کرد یا این که قرآن از این ویژگى آنان کلام گفته ـ به فرض این که این آیه ها پیش از قسم شکنى هاى یهود نازل شده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها نیست. در حالتی که این مجموعه زندگى مسالمت آمیزى با مسلمان‌ها داشتند مسلماً فرستاده آفریدگار با آنان نمى جنگید. حمله به خیبر هم علاوه بر این که مسبوق به پیمان نبود، عامل ها متعددى داشت که در مورد خیبر به آن اشاره خواهیم کرد.

به طور کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر قسم تأکید فراوان داشتند و حتى اگر به ضرروزیان او و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] نمونه بارز آن صلح حدیبیه و قسم حکمیت می باشد. در شرایطی که قریش به عهد و پیمان شکنى دست نمى زد، رسول معبود بنا نداشت که چنین کند؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، قول حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و بعد از آن که حکمین طبق قرارداد فعالیت نکردند، مهیا نبرد دوباره با شامیان شد.

بنا به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه گروه یهودى تشریفات مشهد نزد رسول آمده، گفتند مردم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. من کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و به این حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به فایده یا ضرر و زیان تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم فعالیت تو و قومت به کجا مى انجامد. نبی به عهده گرفت و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه پیامبر یا یکى از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانى و نه آشکارا، نه در شب و نه روز اقدامى اجرا دهد و آفریدگار بر این قول گواه هست. پس در شرایطی‌که یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، پیامبر معبود مى تواند خون او را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. بعد از آن براى هر قوم از این یهودیان نسخه اى مستقل تهیه شد. مسئول عهدوپیمان بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول عهدوپیمان بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول عهد بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

در این عهدنامه طرف هاى قرارداد به خوبى مشخص اند و پیداست که قرار عدم تعدی، در یک زمان براى هر سه خویشان بسته شده است. با آن که این متن تنها در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، برای مثال در بسیارى از منابع وقتى صحبت از پیمان شکنى سه فامیل یهودى به فی مابین آمد، تصریح گردیده‌است که آنان هنگام ورود فرستاده خدا به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا این که گفته اند: یهودیان با پیامبر قرار گذاشتند که به بهره و خسارت او قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته مهم آن که ابعاد یهودیان یکایک بندهاى این قرارداد را پایین پا گذاشته، قسم شکنى را به کمال رساندند. آنها دارای مسئولیت شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه فرستاده، همکارى علیه یاران پیامبر، اقدام تبلیغاتى، اقدام مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى دشمن، خیانت هاى مخفی و آشکار در شب یا روز. با وجود همگی این قیدها و تأکیدها، در آینده خواهیم روئت کرد که برخى از این موسسه ها با ذیل پاگذاشتن کلیه این حالت، پیمان خود را نقض کرده، با مسلمانها وارد نبرد شدند. پس هر سه قوم یهودى که بامسلمانان سرگرم شدند، باپیامبر به عنوان رئیس دولت مدینه قول عدم اسیب داشتند.

شاید تصور شود که هدف نبی از این قراردادها این بود که از موضع ضعف خارج خواهد شد. البته با توجه به سیره نبی گرامى(ص) اسلام تردیدى نیست که عهدوپیمان هاى پیامبر خدا به خصوص عهد آن حضرت با یهودیان، استراتژى و طریق اصولىِ او بود، نه تاکتیکى براى پیکار با آن‌ها؛ یعنى در صورتیکه یهودیان نقض عهد و پیمان نمى کردند پیامبر هم چنان به آن پاى سد بود. انعقاد قسم ها نرم‌افزار حکومتى آن حضرت بود و غرض از آن، زندگى مسالمت آمیز با گروه هاى مختلف از جمله مخالفان؛ اما این که آن حضرت از طرز غیب مى دانست که یهودیان پیمان شکنى خواهند کرد یا این که قرآن از این ویژگى آنان کلام گفته ـ به فرض این که این آیه ها پیش از قسم شکنى هاى یهود نازل شده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها نیست. در حالتی که این مجموعه زندگى مسالمت آمیزى با مسلمان‌ها داشتند مسلماً فرستاده آفریدگار با آنان نمى جنگید. حمله به خیبر هم علاوه بر این که مسبوق به پیمان نبود، عامل ها متعددى داشت که در مورد خیبر به آن اشاره خواهیم کرد.

به طور کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر قسم تأکید فراوان داشتند و حتى اگر به ضرروزیان او و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] نمونه بارز آن صلح حدیبیه و قسم حکمیت می باشد. در شرایطی که قریش به عهد و پیمان شکنى دست نمى زد، رسول معبود بنا نداشت که چنین کند؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، قول حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و بعد از آن که حکمین طبق قرارداد فعالیت نکردند، مهیا نبرد دوباره با شامیان شد.

برچسب ها تشریفات مشهد ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 146
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 79
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 52
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 80
  • بازدید ماه : 4236
  • بازدید سال : 8999
  • بازدید کلی : 10037
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی