تشکیل آرامگاه در کشورایران و همان بافت یک سری تشریفات مشهد بنیادی این آرامگاه ها را نمی قدرت تیجه دو برهان اصلی دانست:
۱- عکس العملی در مقابل نهی آزار دهنده ایجاد کرد حرم از سوی آیین اسلام
۲- کارایی برای گرامی داشتن وظایف مذهبی، آن هم در عین در نظر نگرفتن آنها.
با اعتنا بدین لحاظ، معمول ترین نحوه برای رویارویی با نهی اسلامی ایجاد کرد بقاع، این بود که یک آرامگاه دارای اسم و رسم را بخشی از یک مجتمع همگانی جلوه دهند. با این عمل آرامگاه به صورت مؤثری رنگ تقدس به خویش می گرفت کهاین تقدس نشات گرفته از بناهای فرعی همسایه آن مانند مسجد، مکتب، رباط و … بود.
قابل ذکر میباشد که مبنی بر منابع اسلامی آدم بعداز مرگ نیز میتواند با به مکان گذاشتن بناهای عام المنفعه و همان باقيات الصالحات، اجر و آمرزش روان و ابدی بخش خویش نماید، به این ترتیب درنظر عده ای که مشتاق جاوید ساختن اسم خویش بودند و درعین درحال حاضر می خواستند دینداری خود را آرم دهند و یا این که با کمپانی در شغل های نه، کفاره گناهان خویش را بپردازند، تاسیس اینگونه بناهایی در نزدیکی بقعه شان، شایسته ترین طریق ممکن برای نیل به اهدافشان به شمار میرفت.
در شرایطی که چه ممکن میباشد این عقیده در تشکیل تیم های آرامگاهی بخصوص در نوع سیاسی و غیر مذهبی آن تا حدودی مصداق داشته باشد البته به لحاظ نمیرسد که دلایل فوق به تنهایی سبب ساز به تشکیل داد این شرکت ها گردیده باشد و برخی دست اندرکاران تاریخی و عرفانی دیگر میبایست نقش اساسی تری در این باره جاری ساختن کرده باشند.
قضیه های تکوین معماری آرامگاه در جمهوری اسلامی ایران
در دوران قبل از اسلام، هیچ نوع نماد مهمی از اثرها آرامگاه مشهور که غیر وابسته سازه گردیده باشد، نیست.
آرامگاه دارای شهرت کورش در پاسارگاد استثنایی میباشد. بهاین روش، وقتی که اسلام به کشورایران آمد هیچ سنت آرامگاهی وجود نداشت تا الهام نصیب تمایل مسلمانها برای تاسیس اینگونه بناهایی باشد. خیر فقط فقدان فیزیکی این مثال های معمولی معماری حایل شیوه توسعه و گسترش ساختمان های آرامگاهی میشد. بلکه اسلام بنیادی دقیقا از هر سیرتکامل یادگاری قانونی برای مردگان روگردان بود.
نبی اسلام، حضرت محمد (ص)، خویش توصیه کرده بود که گور ها هم سطح زمین باشند، آسانی ای که نبی به مومنان سفارش می کردند، هم طرف اعراب و هم از جانب ایرانیان رعایت نشد.
آرامگاه که عملی تماما شیعه وار میباشد، از سنت دیرپای اسلامی که طبق آن مکانی می توانست تحت عنوان مسجد گزینه به کارگیری قرار گیرد. اینراه ترسیم تا حدی با رواج اسلام در ارتباط جهاد رابطه دارااست. در کشور ایران فعالترین مرز با دنیا بی دینی، سوای زیرا و چرا در شمال شرقی در زمان آسیای مرکزی قرار داشت. دقیقا در همین جا، بیشترین آرامگاه در جمهوری اسلامی ایران یافت میشود.
از سده سوم هجری هیچ نوعی از آرامگاه در کشورایران، که بتوان تاریخ معینی را بر آن نسبت اعطا کرد باقی نمانده میباشد، به نظریه بعضا تحقیق گران، آرامگاه های مطهر امام رضا (ع) ، حضرت معصومه (س) ، حضرت عبدالعظیم (ع) و آرامگاه آستانه اشرفیه (گیلان) اولیه آرامگاه های جمهوری اسلامی ایران را ارائه می کنند، شاید بتوان تدفين هارون الرشید در خراسان را جزء مثال های آغازین سنت آرامگاه سازی در کشورایران قلمداد نمود و ذیل بنای کوچکی برای شکل گیری بنای آرامگاه امام رضا ( ع ) به شمار آورد، لیکن بیشتر دانشمندان آرامگاه امیر سامانی را در بخارا را اولیه بنای حقیقی آرامگاهی در پهناور تمدن اهل ایران به شمار می آوردند.
بعضی از دانشمندان، اولیه آرامگاه اسلامی را قبه الصلبیه، آرامگاه مامان خليفه المنتصر عباسی در سامرا منتسب به نصفه دوم قرن دوم هجری معرفی می نمایند.
تشکیل آرامگاه در کشورایران و همان بافت یک سری تشریفات مشهد بنیادی این آرامگاه ها را نمی قدرت تیجه دو برهان اصلی دانست:
۱- عکس العملی در مقابل نهی آزار دهنده ایجاد کرد حرم از سوی آیین اسلام
۲- کارایی برای گرامی داشتن وظایف مذهبی، آن هم در عین در نظر نگرفتن آنها.
با اعتنا بدین لحاظ، معمول ترین نحوه برای رویارویی با نهی اسلامی ایجاد کرد بقاع، این بود که یک آرامگاه دارای اسم و رسم را بخشی از یک مجتمع همگانی جلوه دهند. با این عمل آرامگاه به صورت مؤثری رنگ تقدس به خویش می گرفت کهاین تقدس نشات گرفته از بناهای فرعی همسایه آن مانند مسجد، مکتب، رباط و … بود.
قابل ذکر میباشد که مبنی بر منابع اسلامی آدم بعداز مرگ نیز میتواند با به مکان گذاشتن بناهای عام المنفعه و همان باقيات الصالحات، اجر و آمرزش روان و ابدی بخش خویش نماید، به این ترتیب درنظر عده ای که مشتاق جاوید ساختن اسم خویش بودند و درعین درحال حاضر می خواستند دینداری خود را آرم دهند و یا این که با کمپانی در شغل های نه، کفاره گناهان خویش را بپردازند، تاسیس اینگونه بناهایی در نزدیکی بقعه شان، شایسته ترین طریق ممکن برای نیل به اهدافشان به شمار میرفت.
در شرایطی که چه ممکن میباشد این عقیده در تشکیل تیم های آرامگاهی بخصوص در نوع سیاسی و غیر مذهبی آن تا حدودی مصداق داشته باشد البته به لحاظ نمیرسد که دلایل فوق به تنهایی سبب ساز به تشکیل داد این شرکت ها گردیده باشد و برخی دست اندرکاران تاریخی و عرفانی دیگر میبایست نقش اساسی تری در این باره جاری ساختن کرده باشند.
قضیه های تکوین معماری آرامگاه در جمهوری اسلامی ایران
در دوران قبل از اسلام، هیچ نوع نماد مهمی از اثرها آرامگاه مشهور که غیر وابسته سازه گردیده باشد، نیست.
آرامگاه دارای شهرت کورش در پاسارگاد استثنایی میباشد. بهاین روش، وقتی که اسلام به کشورایران آمد هیچ سنت آرامگاهی وجود نداشت تا الهام نصیب تمایل مسلمانها برای تاسیس اینگونه بناهایی باشد. خیر فقط فقدان فیزیکی این مثال های معمولی معماری حایل شیوه توسعه و گسترش ساختمان های آرامگاهی میشد. بلکه اسلام بنیادی دقیقا از هر سیرتکامل یادگاری قانونی برای مردگان روگردان بود.
نبی اسلام، حضرت محمد (ص)، خویش توصیه کرده بود که گور ها هم سطح زمین باشند، آسانی ای که نبی به مومنان سفارش می کردند، هم طرف اعراب و هم از جانب ایرانیان رعایت نشد.
آرامگاه که عملی تماما شیعه وار میباشد، از سنت دیرپای اسلامی که طبق آن مکانی می توانست تحت عنوان مسجد گزینه به کارگیری قرار گیرد. اینراه ترسیم تا حدی با رواج اسلام در ارتباط جهاد رابطه دارااست. در کشور ایران فعالترین مرز با دنیا بی دینی، سوای زیرا و چرا در شمال شرقی در زمان آسیای مرکزی قرار داشت. دقیقا در همین جا، بیشترین آرامگاه در جمهوری اسلامی ایران یافت میشود.
از سده سوم هجری هیچ نوعی از آرامگاه در کشورایران، که بتوان تاریخ معینی را بر آن نسبت اعطا کرد باقی نمانده میباشد، به نظریه بعضا تحقیق گران، آرامگاه های مطهر امام رضا (ع) ، حضرت معصومه (س) ، حضرت عبدالعظیم (ع) و آرامگاه آستانه اشرفیه (گیلان) اولیه آرامگاه های جمهوری اسلامی ایران را ارائه می کنند، شاید بتوان تدفين هارون الرشید در خراسان را جزء مثال های آغازین سنت آرامگاه سازی در کشورایران قلمداد نمود و ذیل بنای کوچکی برای شکل گیری بنای آرامگاه امام رضا ( ع ) به شمار آورد، لیکن بیشتر دانشمندان آرامگاه امیر سامانی را در بخارا را اولیه بنای حقیقی آرامگاهی در پهناور تمدن اهل ایران به شمار می آوردند.
بعضی از دانشمندان، اولیه آرامگاه اسلامی را قبه الصلبیه، آرامگاه مامان خليفه المنتصر عباسی در سامرا منتسب به نصفه دوم قرن دوم هجری معرفی می نمایند.